
سلام .....
یکی بود ، یکی نبود
زیر گنبد کبود ، میون این برهوت
ازبخت بد تو این دیار .....
ترس از خدا نبود .....!!!
آرتور اش ، تنيسور معروف دنيا وقتی هنگام
عمل جراحی قلب با تزريق خون آلوده به بيماری ايدز
مبتلا شد ، نامه ای ، به اين مضمون دريافت كرد :
" چرا تو را خداوند به اين بيماری خطرناک مبتلا كرد ؟ "
آرتور اش ، در پاسخ به این نامه چنین نوشت :
در سر تا سر دنیا بیش از پنجاه میلیون کودک به انجام
بازی تنیس علاقه مند شده و شروع به آموزش می کنند .
حدود پنج میلیون از آن ها بازی را به خوبی فرا می گیرند .
از آن میان قریب پانصد هزار نفر تنیس حرفه ای را می آموزند
و شاید پنجاه هزار نفر در مسابقات شرکت می کنند ،
پنج هزار نفر به مسابقات تخصصی تر راه می یابند .
پنجاه نفر اجازه شرکت در مسابقات بین المللی ویمبلدون را
می یابند . چهار نفر به مسابقات نیمه نهایی راه می یابند .
و دو نفر به مسابقات نهایی . وقتی که من جام جهانی تنیس را
در دست هایم می فشردم هرگز ، نپرسیدم : " خدایا چرا من ؟ "
و امروز وقتی که درد می کشم ، باز هم اجازه ندارم که ،
از خدا بپرسم : " چرا من ؟ "
بیاییم فراموش نکنیم که ، گرفتن خدا ، بزرگترین دادن هاست .....
همانگونه که دادنش برترین نعمت ها .....
نظرات شما عزیزان:
